جدول جو
جدول جو

معنی گنگ دوار - جستجوی لغت در جدول جو

گنگ دوار
(گَ دِ)
منشاء رود خانه گنگ. (تحقیق ماللهند بیرونی ص 97)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنگ خوار
تصویر سنگ خوار
پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سنگخوٰاره، سنگخوٰارک، اسفرود، سفرود، قطات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنج دار
تصویر گنج دار
دارندۀ گنج، دارای گنج، نگهبان گنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
دارای زنگ مثلاً ساعت زنگ دار، طنین دار
فرهنگ فارسی عمید
(گَ نَ)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد که در 27500 هزارگزی جنوب مهاباد به سردشت واقع شده است. هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه اش 122 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد تأمین می شود. محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایعدستی آنان جاجیم بافی. راه آن شوسه است و تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَنْگْ)
دزد و غارتگر. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دِ دَوْ وا)
کنایه از آسمان است:
آتشی باید چونانکه فروتر علمش
برتر از دایرۀ گنبد دوار بود.
منوچهری.
وآن قطرۀ باران ز بر سوسن کوهی
گویی که ثریاست بر این گنبد دوار.
منوچهری.
از آن قبل که ترا ایزد آفرید بخاک
ز چاکران زمین است گنبد دوار.
ابوحنیفۀ اسکافی (از تاریخ بیهقی).
درطاعت یزدان است این چرخ بگشتن
آباد بدین است چنین گنبد دوار.
ناصرخسرو.
روزگار در مجال مقادیر جولان کند و گنبد دوار به نیک و بد بگردد. (سندبادنامه ص 274).
اگر تو مشترییی گرد مه گرد
به گرد گنبد دوار امشب.
مولوی (دیوان شمس چ فروزانفر ج 1 ص 180).
لوحش اﷲ از قد و بالای آن سرو سهی
زآنکه مانندش به زیر گنبد دوار نیست.
سعدی.
، مثل گنبد دوار، در مورد عمامه گفته میشود. (امثال و حکم ج 3 ص 1479)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز. دارای 124 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و کنجد. شغل اهالی زراعت و دارای پاسگاه ژاندارمری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لنگ وار
تصویر لنگ وار
همچون لنگان. یا لنگ وار رفتن، چون لنگان قدم برداشتن و راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنگوار
تصویر گنگوار
دزد و غارتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنبد دوار
تصویر گنبد دوار
کنایه از آسمان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنج دار
تصویر گنج دار
دارنده گنجخداوند خزانه، نگاهبان گنج حافظ خزینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
قارع الجرس
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
Ringing, Shrilly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
retentissant, de façon stridente
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
鳴る , 鋭く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
শব্দময় , তীক্ষ্ণভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
گونجتا ہوا , تیز آواز میں
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
ดัง , อย่างแหลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
inayoambaa, kwa sauti kali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
çınlayan, tiz bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
울리는 , 날카롭게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
गूंजने वाला , तीव्र ध्वनि से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
מצלצל , בצורה צורמת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
berdering, dengan bising
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
klingelend, schril
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
risonante, stridentemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
sonoro, estridentemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
响亮的 , 刺耳地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
dzwoniący, piskliwie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
дзвінкий , різко
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
klingend, schrill
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
звенящий , пронзительно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زنگ دار
تصویر زنگ دار
resonante, estridentemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی